پخش زنده
امروز: -
تاریخ ایران پر است از سیاستمدارانی که با ادعای نجات و آبادانی کشور پا به عرصه قدرت گذاشتند، اما در گذر زمان، نه تنها موجبات اصلاح و پیشرفت ملت را فراهم نکردند، بلکه زمینه سلطه بیگانگان و تحکیم حکومتهای مستبد را نیز هموار کردند.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ محمدعلی فروغی، مشهور به ذکاءالملک، نمونهای بارز از این دسته است؛ سیاستمداری که با ترکیب روشنفکری مدرن، روابط خارجی گسترده و برنامهریزی دقیق، مسیر تمرکز قدرت، مشروعیت دیکتاتوری و نفوذ بیگانگان را در ایران هموار کرد.
خانواده و زمینه ورود به سیاست
محمدعلی فروغی در سال ۱۲۵۶ در تهران متولد شد و در خانوادهای از علما و بازرگانان رشد یافت. پدرش، محمدحسین فروغی، مدیر دارالترجمه و از فعالان مطبوعاتی دوره قاجار بود و نقش مهمی در آموزش و هدایت فکری فرزندش داشت. این پیشینه، فرصتی فراهم کرد تا محمدعلی از همان کودکی با ادبیات، فلسفه غرب و سیاستهای داخلی و خارجی آشنا شود.
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی فروغی از سن ۱۷ سالگی با نگارش مقالات در روزنامه «تربیت» آغاز شد. او در این مقالات به نقد برخی سنتهای مذهبی، ترویج اندیشههای مدرن غربی و ترغیب جامعه به اصلاحات فرهنگی و سیاسی میپرداخت. این تجربهها زمینه ورود رسمی او به عرصه سیاست و شناخت مسیرهای نفوذ در ساختار دولت و مجلس را فراهم کرد.
او به مرور به یکی از اثرگذارترین شخصیتهای تقویت کننده دیکتاتوری رضاخان و نفوذ خارجی انگلیس در ایران تبدیل شد.
تلاش برای اسلامزدایی
یکی از اقدامات بحثبرانگیز فروغی، تلاش او برای حذف کلمات عربی و اصطلاحات مذهبی از زبان فارسی بود. فروغی معتقد بود که این واژهها بخشی از فرهنگ اسلامی و سنتی ایران را نمایندگی میکنند و برای مدرنیزاسیون کشور باید جای خود را به معادلهای فارسی بدهند.
این اقدام نه تنها باعث تضعیف ارتباط مردم با مفاهیم دینی و فرهنگی شد، بلکه نشاندهنده نگرش او به دین به عنوان مانعی برای سیاست و مدرنیزاسیون از منظر غربی بود. این پروژه، همراه با اصلاحات آموزشی و فرهنگی دیگر، بخشی از سیاست گسترده او برای حذف اسلام از متن زندگی اجتماعی و افزایش نفوذ دولت مرکزی و رضاخان بود.
حذف تقویم هجری و ابداع تقویم شاهنشاهی
فروغی همچنین نقش مهمی در حذف تقویم هجری شمسی و ایجاد تقویم شاهنشاهی داشت. این اقدام نه تنها به منظور مدرنسازی صورت گرفت، بلکه یک نماد سیاسی و ایدئولوژیک بود که فرهنگ ملی و تاریخی را بر دین مقدم میکرد. جایگزینی تقویم اسلامی با شاهنشاهی، پیام روشنی به مردم داشت: دین دیگر مبنای رسمی زندگی اجتماعی و سیاسی نیست و قدرت حاکم میتواند تاریخ و فرهنگ را بر اساس منافع خود بازتعریف کند. این تغییر، در کنار سیاستهای آموزشی و فرهنگی دیگر، زمینه تمرکز قدرت را برای رضاخان فراهم نمود.
تقدس بخشی به رضاخان
در مراسم تاجگذاری رضاخان، فروغی نقش مهمی در تملق و برجستهسازی شخصیت شاه ایفا کرد. او رضاخان را نه صرفاً به عنوان یک پادشاه، بلکه به عنوان «پاکزاد و ایراننژاد، وارث تاج و تخت کیان و احیاءگر شاهنشاهی باستان» معرفی نمود. این تملق و نمایش رسمی، بخش مهمی از پروژه فروغی برای قانونی و مشروع نشان دادن دیکتاتوری رضاخان بود. با این کار، فروغی توانست سلطه شاه را بر نهادهای سیاسی و اجتماعی تثبیت کرده و مخالفتهای احتمالی داخلی را کاهش دهد.
باستانگرایی و اسلام زدایی
فروغی تلاش زیادی برای ترویج باستانگرایی کرد او بارها در سخنرانیها و نوشتههای خود بر ضرورت بازگشت به هویت تاریخی ایران تأکید میکرد. جشن هزاره فردوسی، انتخاب نام خانوادگی «پهلوی» برای رضاخان و فرهنگستان زبان، همه نمونههایی از تلاش او برای تحمیل یک هویت ملی مبتنی بر تاریخ باستان به جای فرهنگ اسلامی بودند. این اقدامات به منظور تقویت تمرکز قدرت و مشروعیت حکومت مرکزی و دیکتاتوری رضاخان انجام شد و عملاً نقش دین و نهادهای مذهبی را در زندگی اجتماعی کاهش داد.
همکاری با رضاخان و تقویت دیکتاتوری
فروغی یکی از مهندسان اصلی تمرکز قدرت رضاخان و تثبیت حکومت بود. او با نفوذ خود در میان نخبگان و روابط گسترده با انگلیس، رضاخان را در مسیر تمرکز قدرت، سرکوب مخالفان و اجرای اصلاحات مدرن هدایت کرد. برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان، هماهنگی سیاستهای داخلی و خارجی و چشمپوشی از قتلهای سیاسی، همه بخشی از اقدامات فروغی برای تقویت سلطه رضاخان و رضایت انگلیس بود. او با برنامهریزیهای دقیق، ابزارهای مشروعیت دیکتاتوری را طراحی و اجرا کرد و نقش کلیدی در ایجاد زمینههای حکومت مستبد داشت.
ارتباط با انگلیس و نفوذ فراماسونری
ارتباط فروغی با انگلیس و فعالیتهای فراماسونری، به ویژه لژ «بیداری ایران»، موجب شد که نفوذ او در سیاست داخلی و خارجی ایران بیش از پیش افزایش یابد. او نه تنها در تصمیمگیریهای مهم داخلی، بلکه در سیاست خارجی و مذاکرات بینالمللی نیز تحت حمایت انگلیس عمل میکرد. این شبکه، او را به ابزاری برای حفظ منافع خارجی و تثبیت دیکتاتوری رضاخان تبدیل کرد. برخی مورخان حتی معتقدند او در بسیاری از توافقهای نفتی و سیاسی، نماینده غیررسمی انگلیس در ایران بوده است.
انتقال سلطنت به محمدرضا شاه و استمرار دیکتاتوری
پیش از ترک سلطنت رضاخان، فروغی نقش حیاتی در انتقال قدرت به محمدرضا شاه ایفا کرد و مجلس را متقاعد نمود که شاه جدید را بپذیرد. این اقدام، اگرچه به ظاهر قانونی بود، در واقع زمینه استمرار یک نظام دیکتاتوری دوسویه را فراهم کرد: رضاخان قدرت را تحکیم کرد و محمدرضا آن را ادامه داد. این نشان میدهد که وفاداری فروغی نه به مردم، بلکه به قدرت و نفوذ خارجی بود و تلاشهای او باعث شد حکومت مستبد پهلوی برای چند دهه ادامه یابد.
میراث منفی و تحلیل نهایی
میراث محمدعلی فروغی در تاریخ ایران، اگرچه شامل اقدامات فرهنگی و مدرنسازی نیز هست، اما بیش از همه جنبههای منفی دارد: تضعیف دین، تمرکز قدرت، مشروعیتبخشی به دیکتاتوری، حذف فرهنگ اسلامی و تحکیم نفوذ انگلیس و فراماسونری. او نمادی است از روشنفکری که نه در خدمت مردم، بلکه در خدمت قدرت داخلی و خارجی عمل کرد و نقش کلیدی در تثبیت حکومتهای مستبد پهلوی ایفا نمود. آثار او در فرهنگ و سیاست ایران، به ویژه در زمینه باستانگرایی و حذف دین، هنوز به عنوان یک نمونه منفی از روشنفکری سیاسی مورد نقد پژوهشگران است.
پژوهشگر و نویسنده: طیبه السادات حسینی