یادداشت روز
اهداف عربستان از انتصاب وزیر خارجه جدید
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما؛ عربستان سعودی در منطقه دارای جایگاه حساسی است که هر نوع تغییر و تحولی در آن مورد توجه و اهتمام محافل سیاسی و رسانهای قرار میگیرد. تحولات این کشور بهویژه در دوره کنونی بهشدت شایان اهتمام و اعتنای تحلیلگران و کارشاسان عرصه سیاست و رسانه قرار میگیرد، بهگونهای که هرگونه تغییر و تحول در کابینه و دیگر ارکان حاکمیت این کشور برای مدتها توجه کنشگران سیاسی و رسانهای را بهخود جلب میکند، به ویژه اینکه اگر مسئولان عالیرتبه سیاسی و امنیتی آن دستخوش تغییر شوند.
در این چارچوب، آنچه این روزها بسیاری از اصحاب رسانه و ناظران سیاسی را غافلگیر کرد، اقدام دیگر «سلمان بنعبدالعزیز»، پادشاه این کشور، که در واقع تصمیم و اقدام ولیعهد بهعنوان حاکم واقعی بهشمار میرود- در تغییر دادن «ابراهیم العساف»، وزیر امور خارجه ۷۰ ساله پس از فقط ۱۰ ماه از انتصابش به این سمت بود. او پیش از انتصاب به این سمت ۲۰ سال (۱۹۹۶- ۲۰۱۶) وزیر دارایی عربستان سعودی و نزدیک به عبدالله بنعبدالعزیز، پادشاه پیشین و محمد بن نایف، ولیعهد برکنارشده، بود.
پس از مرگ سعود الفیصل (سعود بنفیصل بنعبدالعزیز) که به مدت ۴۰ سال (۱۹۷۵- ۲۰۱۵) سکاندار دستگاه دیپلماسی خارجی عربستان سعودی بود، پادشاه عربستان عادل الجبیر، سفیر پیشین این کشور را در آمریکا (از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵)، که خارج از خاندان عبدالعزیز بن عبدالرحمن و بلکه خارج از خاندان آلسعود نیز بود، به سمت وزیر امور خارجه این کشور منصوب کرد. عادل الجبیر زمانی که در ۲۹ آوریل ۲۰۱۵ جانشین سعود الفیصل شد، ۳۴ روز از اعلام حمله عربستان به یمن تحت عنوان «طوفان قاطعیت» سپری شده بود. پادشاه عربستان بدون توجه به اصالت خانوادگی الجبیر و با اهتمام به ویژگیهای شخصی او مانند تسلط به زبان انگلیسی و نفوذش در میان احزاب، گروهها، چهرهها و سیاستمداران آمریکایی در مدت هشت سالی که سفیر کشورش در واشنگتن بود، او را به این سمت منصوب کرد تا شاید بتواند در حمایت از جنگ عربستان علیه یمن در عرصه بینالمللی و جهانی اجماعسازی کند.
الجبیر نیز در این راستا، طی مدت ۳ سال بهعنوان وزیر امور خارجه عربستان، نهایت تلاش خود را برای اجماعسازی علیه ایران در سطح بینالملل بهکار گرفت و سخنان و اظهارنظرهای تند و آتشینی علیه ایران ایراد کرد، اما روند امور بهگونهای پیش رفت که رفتهرفته بر دامنهی مشکلات و بحرانهای فراروی عربستان مانند جنگ یمن؛ پرونده قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار عربستانی؛ محاصره قطر؛ تنش با ایران؛ موضوع فروش سهام شرکت نفتی آرامکو و موانع موجود در این باره، و به بن بست رسیدن طرحهای اقتصادی بنسلمان مانند چشمانداز ۲۰۳۰ افزوده شد، بهگونهای که عربستان برای پوستاندازی در سیاست خارجی خود به گزینه «ابراهیم العساف»، وزیر دارایی پیشین روی آورد.
او از تاجران سرشناس که از جمله شاهزادگان و تاجرانی بود که بنسلمان سال ۲۰۱۷ آنها را به اتهام فساد مالی در هتل «ریتز کارلتون ریاض» زندانی کرده بود، اما مدتی بعد با کنار آمدن با ولیعهد عربستان و چشمپوشی کردن از بخشی از اموالش به نفع بنسلمان، از زندان ریتزکارلتون خارج و پس از اندکی نیز پادشاه عربستان او را به سمت وزارت امور خارجه منصوب کرد، اما پس از ۱۰ ماه او نیز از سمت خود کنار گذاشته شد و چهره جدید و ناشناختهای به جای وی منصوب شد. «فیصل بنفرحان» کسی است که پادشاه عربستان سعودی او را بهعنوان وزیر امور خارجه جدید منصوب کرد. وی ده ماه پیش زمانی که بهعنوان سفیر عربستان در آلمان منصوب شد، آن روزنامه رسمی «عکاظ» او را «سیاستمدار شرایط دشوار» توصیف کرد. بنفرحان از نوادگان فرحان بنسعود است.
در واقع، سعود بنمحمد آلمقرن، جد اعلای آلسعود است که دارای چهار فرزند به نامهای «محمد»، «ثنیان»، «مشاری» و «فرحان» بود. تقریباً همه پادشاهان وصاحبمنصبان آلسعود از نوادگان محمد بنسعود هستند، اما وزیر امور خارجه جدید از نسل فرحان بنسعود است. بنابراین، وی اگر چه خارج از خانواده عبدالعزیز عبدالرحمن است، اما در چارچوب خاندان آلسعود قرار دارد و این یکی از نقاط تمایز بین او با عادل الجبیر و ابراهیم العساف است که خارج از خاندان آلسعود بودند. برای پی بردن به چرایی این اقدام سلمان بنعبدالعزیز اشاره به چند نکته شایان اهتمام مینماید. اول آنکه به لحاظ شخصیتی، بنفرحان ویژگیهایی دارد که عادل الجبیر والعساف و چهبسا تمام وزیران امور خارجه قبلی عربستان فاقد آنها هستند. نخستین برتری که بنفرحان دارد این است که وی علاوه بر زبان عربی و انگلیسی تسلط کامل به زبان آلمانی دارد که علت آن نیز این است که مادر او آلمانی و خود او نیز زادهی شهر فرانکفورت آلمان است. او بهعلت برخورداری از چنین توانایی، با فرهنگ غرب، و بهطور مشخص اروپاییها، و شیوه اندیشه آنها به ویژه سیاستمدارانشان آشنایی کامل دارد.
دومین برتری او در سنجش با دو سلفش این است که برخلاف آن دو از خاندان آلسعود است و به همین علت، از اعتماد به نفس کافی برخوردار است. در این باره، او به این علت که مانند سعودالفیصل وزیر امور خارجه پیشین عربستان، یک شاهزاده سعودی و از درون این خانواده است، با اعتماد بهنفس بیشتر میتواند وارد کنشگری سیاسی در گستره بینالمللی شود و مانند الجبیر و العساف در برابر بنسلمان محافظهکار و چهبسا خودکمبین نیست که نتواند بهراحتی اظهارنظر کند و در لحظه تصمیمگیری کند. با توجه به این ویژگی یکی از مأموریتهای بنفرحان تلاش در گسترهی بینالملل برای اجماعسازی علیه ایران خواهد بود، زیرا با توجه به اظهارنظرهای اخیر مقامهای عربستان سعودی مانند عادل الجبیر و سخنرانی ابراهیم العساف در اجلاس امسال مجمع عمومی سازمان ملل متحد که معطوف به اجماعسازی بینالمللی علیه ایران و همسو با سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه تهران بود، بنفرحان نیز با توجه به توانمندیهایی که در حوزه دیپلماسی و رسانهای دارد، در این مسیر گام برخواهد داشت.
سومین برتری که بنفرحان نسبت به اسلاف خود دارد سن پایین اوست. او بر خلاف عادل الجبیر ۵۷ ساله و العساف ۷۰ ساله، با ۴۵ سال سن از انگیزه و اراده کافی برای فعالیت در گستره دیپلماسی عربستان سعودی برخوردار است و افزون بر این، میتواند با قشر جوان در عربستان سعودی ارتباط برقرار کند. چهارمین مشخصه مشخص او کنشگری او در گستره گسترده فضای مجازی و برقراری ارتباط با نسل کنونی و حوزهی رسانههاست. پنجمین ویژگی که او دارد نزدیکی زیاد او به محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی است. این دو اختلاف سنی چشمگیری با یکدیگر ندارند و هر دو از شاهزادگانی هستند که بهشدت برای بهدست آوردن ثروت و جاه و مقام تلاش میکردند؛ به همین علت، او نخست مشاور ویژه خالد بنسلمان، برادر ولیعهد و سفیر پیشین آمریکا و بعد مشاور وزارت امور خارجه و سپس مشاور ویژه شخص محمد بنسلمان منصوب شد.
ششمین ویژگیها که بنفرحان دارد این است که ضمن تأثیرپذیری از بنسلمان، برخلاف دو سلف خود بر ولیعهد تأثیرگذار نیز هست که علت چنین تاثیرگذاری نیز مؤلفههای فوقالذکر است. هفتیم ویژگی که سبب برتری و رجحان بنفرحان بر بسیاری از شاهزادگان سعودی شده است فعالیتهای اقتصادی و نظامی اوست. او سالها در زمینه به سرانجام رساندن قراردادها و معاملات تسلیحاتی عربستان سعودی با کشورهای غربی فعالیت کرده است و در وزارت دفاع این کشور نیز سابقه فعالیت دارد. افزون بر این، عضو شورای عالی نظامی عربستان سعودی نیز است و در زمینه سرمایهگذاری با شرکت هواپیمایی «بوئینگ» آمریکا نیز فعالیت داشت.
با توجه به نکات یادشده و در پرتو تحولات و شرایط حساس منطقهای و بینالمللی، بنسلمان او را مناسبترین گزینه برای پیشبرد سیاست خارجی دولت عربستان تشخیص داده است. در سطح منطقهای، عربستان با مشکلات عدیده و اساسی در ارتباط با پروندههای یمن، ایران، قطر، ترکیه، سوریه و حتی کشورهایی دارد که بهظاهر متحد و همسو با سیاستهای ریاض هستند. در سطح بینالمللی نیز عربستان با مشکلاتی، چون حقوق بشر، سرکوبهای داخلی و در صدر آنها پرونده قتلها و در رأسشان قتل جمال خاشقجی مواجه است. همچنین، این کشور سال آینده میزبان اجلاس گروه ۲۰ خواهد بود، اجلاسی که چهبسا بنسلمان در کسوت پادشاه عربستان سعودی به برگزاری آن اقدام کند. افزون بر همه اینها، عربستان همچنان با موضوع بسیار حائز اهمیتی به نام «معامله قرن» و دستکم عادیسازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل مواجه است که شاید اجرایی کردن آن، تعیینکننده فرجام بنسلمان و سرانجام طرحهای اقتصادی و سیاسی او باشد.
در کنار گزارههای پیشگفته، باید به این نکته حائز اهمیت اشاره کرد که اکنون یکی از مهمترین موضوعها و چالشهای فراروی عربستان سعودی، ایران است. با توجه به اظهارنظرهای فیصل بنفرحان، علیه ایران، چنین مینماید که وی چهرهای ضد ایران و متحدان منطقهای آن است. در پیرامون این مؤلفه، بنسلمان با انتخاب این گزینه تلاش کرده است بازی جدیدی را برابر ایران به نمایش گذارد، بهویژه در شرایط خطیر و خطرناک کنونی منطقه غرب آسیا و تحولات کشورهای عراق، لبنان، سوریه و یمن و چهبسا درباره آیندهای که وارد گفتگو با ایران شود.
نویسنده: جلال چراغی
کارشناس سیاسی و رسانهای منطقه